عشق بین من و تو 5

Hilda Sarmady Hilda Sarmady Hilda Sarmady · 1403/08/27 22:21 · خواندن 1 دقیقه

یک لایک به من هدیه نمیدی 🥺

من اومدم با پارت پنجم 🥳( زحمت کشیدم 🤦‍♀️)

گفتم: میشه بیرون یکم حرف بزنیم؟ 

لبخندش محو شد و در جعبه رو بست و گفت : 

البته  

به سمت در رفتیم و از صندلی کتم رو برداشتم

 

«بیرون سالن »

(شروع مکالمه)

ه : خودت نمی فهمی چیکار می‌کنی توقع داری من بفهمم چیکار می‌کنی ؟ اول میگی حلما رو دوست داری بعد  میگی عاشقمی و پیشنهاد ازدواج میدی ؟ 

ا : خیلی وقت هستش عاشقتم ، گفتم حلما چون نمی خواستم سورپرایزم خراب بشه خب من جواب سوالت رو دادم نوبت تو هست 

 

 

 

 

با من ازدواج می‌کنی ؟ 

لبخندی زدم و گفتم :« بله» (🥳🥳🥳🥳🥳 بله رو داد اهمیت ندید مشکل دارم 😅 )

لبخندش بیشتر شد و حلقه رو دستم کرد 

 

 

شرط نداره فردا قسمت دوم این پارت رو میدم اون موقع شرط داره 😁

بای 👋