نیمه وجودم...❤️🔥11

لایک یادت نره
_الان از من، متنفری؟
_هستم ، ازت متنفرم
سکوت کرد و به راهش ادامه داد.
سرمو به صندلی تکیه دادم طوری که اصلا نفهمیدم بع خواب عمیقی فرو رفتم..........
#چنددقیقه_بعد
_ارغوان .....ارغوان... بلند شو
چشمامو باز کردم و روبه امیر: چیه چیکارم داری ؟
_ارغوان فک کنم گم شدیم
+چی؟ گم شدیم ، مگه راهو بلد نبودی اوف
_چیکار کنم اعصابم خورد شد نفهمیدم دیگه اشتباه اومدیم
+عا.... ببین هنوز شما اعصابت خورد شده ، من معذرت میخوام اقا امیر معذرت میخوام
_ارغوان الان وقت بحث کردن نیست گم شدیما
یه لحضه همچیو فراموش کردم راست میگفت گم شدیم.
چهرمو مظلوم کردم
+امیر جدی جدی گم شدیم؟
_اره دیگه ببین وسط جنگلیم
+خب چیکار کنیم حالا...
_هیچی گوشیا ام انتن نمیده نمیتونیم زنگ بزنیم
+عه خب با نشان میریم
_خنگول خانم وقتی انتن نداریم چطوری با نشان بریم
+راست میگی خب چیکار کنیم
_شب و اینجا میمونیم
+نه امکان نداره من به تو تو یع ماشین بمونم
_چیکار کنیم ارغوان نظرت چیه من برم تو صندوق شما اینجا بخواب ها خوبه؟
+اره فکر خوبه برو تو صندوق
محکم کوبید وسط پیشونیش
+چیع چرا خودتو میزنی
_اخه ارغوان من تو صندوق جا میشم؟
+من چمیدونم خودت گفتی
_یه لحضه اون چیه اونجا ؟
+چی کجا؟
_روبه روتو نگا اونو میگم
+انگار یع کلبس
_اره . پیاده شو بریم ببینیم چیه
از ماشین پیاده شد و در و باز کرد
_دستتو بده
+نه لازم نیست برو خودم میام
_هرجور راحتی
اینو گفت و خودش رفت و هر چند قدم هی برمیگشت و نگام میکرد
از ماشین پیاده شدم و در و بستم
بارون شدید شده بود و همه جا گلی
چند قدم رفتم که پاشنه کفشم بین گِلا گیر کرد
هرچی تلاش کردم نه در نمیومد دست از تقلا برداشتم . باید کمک میخواستم
امیرم یکم جلوتر از من بود و داشت اروم اروم میرفت
+امیرررر
برگشت و با دیدن اینکه عقب موندم نیش خندی زد و اومد سمتم
_من که گفتم دستتو بدع لج کردی ببین حالا چیشد
+اوف چیکار کنم انتظار داری با پاشنه بلند تو این گِل و لای راه برم. دستمو بگیر کمک کن بیام
_دستمو گرفت و اروم اروم داشتیم میرفتیم که هر یک قدم پام بیشتر توی گِلا فرو میرفت
+امیر یکم اروم برو دیگه نمیتونم بیام
یع نگاهی به کفشام انداخت و با یع حرکتمن و انداخت تو بغلش
+چیکار میکنی تو دیوونه ای؟
_هیس ! دستتو بزار رو شونم نیوفتی
مجبور بودم و اگر نه باید تا اون کلبه لنگون لنگون میرفتم. دستمو دور گردنش حلقه کردم .
_سرتو بزار رو شونم اونجوری سردردتم خوب میشه
+کی گفته من سر درد دارم؟
_رنگت پریده سردرد نداری
این پسره همچیو میفهمید خیلی باهوش بود.
سرمو گذاشتم روی شونش یه حس عجیب و خوبی داشتم دوست داشتم تا اخر عمرم توی بغل گرمش بمونم.
تو این فکرا بودم که...
صدای زوزه گرگ کل جنگلو گرفته بود
با ترس سرمو از روی شونه امیر برداشتم
ترسیده لب زدم: امیر صدای چی بود؟