نیمه وجودم‍...❤️‍🔥19

Hilda Sarmady Hilda Sarmady Hilda Sarmady · 1404/2/5 12:55 · خواندن 2 دقیقه

ادامه 

 

چند دقیقه بعد...

+خب رسیدیم

وای چقدر اینجا خوشگل بود اون حوض وسط با الاچیق های رنگیش جذابیت این فضا رو چند برابر کرده بود.

_اینجا خیلی قشنگه

+خب بیا بریم

باهم دیگه به سمت الاچیق سبز رنگی حرکت کردیم.

کفشامو در اوردم و داخل الاچیق نشستم. خیلی فضای خوشگلی بود وسط جنگل الاچیق و حوض خیلی جالب بود.

بعد از چند دقیقه یه اقایی منو به دست اومد سمتمون.

+چی میخوری ارغوان؟

_اوم من گرسنه نیستم تازه صبحونه خوردیم.

این پسر چرا همیشه گرسنه بود سیرمونی نداشت.

+دوتا ماهی شکم پر با لیمو 

_بله، چیز دیگه ای میل دارید؟

+نه ممنون.

بعد از رفتن گارسون رو به امیر گفتم.

+امیر گفتم که من چیزی نمیخوام

_اما ارغوان اینجوری کع نمیشه

با حرص گفتم

+امیر من گرسنم نیست تازه ماهی ام دوست ندارم

_مطمئنم از این خوشت میاد

+اگه خوشم نیومد و نخوردم دلخوری نداریم.باشه؟

_باشههه بهم اعتماد کن خوشت میاد

+تا ببینیم

چند دقیقه بعد....

+اقا امیر میخواین خودتون ماهی از اب بگیرید؟

_باشه الان میایم.

+امیر اسمتو از کجا میدونست؟

_چون زیاد میام اینجا میشناسن، بریم.

+کجا امیر؟

_ماهی بگیریم دیگه

+اما من که بلد نیستم

_بیا بریم یاد میگیری 

+باشع.

کفشامو پوشیدم و دنبال امیر راه میرفتم، رسیدیم به یع استخر بزرگ ماهی

کلی ماهی با انواع مختلف اینجا بود.

+اقا امیر بفرمائید.

یدونه قلاب به امیر دادن.

_ممنون.

+بیا اینو بگیر بنداز تو اب

_امیر من نمیتونم تا حالا ماهی نگرفتم که.

اومد پشتم وایستاد، دستاشو اورد جلو.

+خب حالا اینجا رو بگیر

_اوم گرفتم.

دستشو گذاشت رو دستم.

+خب حالا بندازش.

_ایییی الان خودم با قلاب میرفتم داخل اب

خندید و گفت: نیافتادی دیگه، حالا باید همینطور منتظر بمونی تا یه ماهی توئمه ای گذاشتی و بگیره.

_باشه.

ازم فاصه گرفت و کنارم وایستاد. 

عینک افتابیشو گذاشت رو چشماش و به افق خیره شده بود.

اوف با عینک چقدر جذاب میشد. درحال تماشا کردن امیر بودم که یه دختره اومد سمتمون.و با عشوه گفت:

+ببخشید اقا

_بله

+من و دوستم میخوایم ماهی بگیریم اما نمیتونیم شما میتونید کمکمون کنید؟

امیر برگشت و یه نگاهی بهم کرد.

_بله حتما.

چی الان قبول کرد که بهشون کمک کنه.

امیر داشت به سمت دختره حرکت میکرد که قلابو از دستشون بگیرع، دستشو گرفتم و محکم به سمت خودم کشیدم.

+ارغوان چیکار میکنی ؟ زشته

_هیجا نمیری .