نیمه وجودم‍...❤️‍🔥18

Hilda Sarmady Hilda Sarmady Hilda Sarmady · 1404/2/4 20:11 · خواندن 2 دقیقه

سلام علیکم 

 

+امیررر، میگم گردنم درد نمیکنه خوب شده

_خوبه دیگه راحت شدی 

مرموزانه گفتم.

+امیر گردنم خوب شده یعنی چی؟

_نمیدونم ، یعنی خوب شدع دیگه چی میتونه باشه

+امیر من دیشب خواب بودم ممکنه یکی گردنمو ماساژ داده باشه؟

_نمیدونم؟ چطور

+داری سر به سرم میزاری؟

_خب ارغوان دیدم اذیت میشی نمیتونی بخوابی گفتم یه کاری کرده باشم دیگه ببین جوابم داد خوب شدی

+مگه من نگفتم بدون اجازه حتی بهم دست نزن.

#_امیر

ارغوان اگه بدونی دیشب گردنتو ماساژ دادم بعدشم بغلت کردم و نزاشتم بری کلمو میکنی.

+امیر با تو دارم حرف میزنم به چی میخندی

_همش غر میزنی اه خب منم دستم درد میکنه بی حس شده .

 

# ارغوان. 

تو دلم ریز ریز میخندیدم . خنگول خان بخاطر اینه دیشب من رو دستت خوابیده بودم .

خودمو زدم به کوچه علی چپ 

+عه خب چیکار کنم درد میکنه

_هیچی بلند شو زودتر بریم قبل از اینکه تورو برسونم باید بریم تا یه جایی

+کجا؟

با بی محلی به حرفم ظرفای رو میز و جمع کرد و در همین حالت میگفت: اول اینارو جمع کنیم بعد میگم.

باشه ای گفتم و میز و جمع کردیم.

سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم.

+خب امیر کجا میریم؟

_یه جای خوب که شما ام تاحالا نرفتی

فضولیم به شدت گل کرده بود

+کجا؟ حداقل یکم راهنمایی کن

_نمیشع

+اما امیر تا الانم دیر کردم

_چیزی نمیشه میریم زود برمیگردیم

چیزی نگفتم و به افق خیره شدم

+میخوام یع چیزی بگم ارغوان

_هوم بگو

+مطمئنی؟ بگم؟

_اره بگو

+ممکنه سکته کنی بمونی رو دستما

_واقعا که چقدر بد جنسی بگو دیگه

+امروز چندمه ارغوان؟

_نمیدونم.چندمه؟

+خب بزار یاد اوری کنم امروز ۲۸ شهریور 

_خب؟

+خب بعدش چه ماهی میاد؟

_چی... نه...نه...همچین چیزی نمیشه تازه راحت شدع بودما دوباره ۶ صبح بلند شدنا شروع میشه اوف

+بله شروع میشه، البته فقط تو نیستی که ۶ صبح بلند میشع و میره مدرسع دانش اموزای دیگه و منم هستیم

_یعنی چی؟

+گفته بودم که تدریس میکنم

_اها الان یادم اومد.

+ارغوان مدرسع کجا ثبت نام کردی؟

_چطور؟

+میخوام بدونم

_مدرسه غیر انتفاعی نزدیک خونمون.چرا پرسیدی؟

+یه سوال دیگه ام دارم.

_هوم بپرس 

+اسم مدرسه چیه؟

_امیر خیلی کنجکاویا

+خب میخوام بدونم دیگه 

_باشع میگم .....فک کنم نصر بود.

+خوبه.

تقریبا ۳۰ دقیقه بعد به یه جای سر سبزی رسیدیم .

+پیاده شو ارغوان

_اینجا کجاست امیر؟

+پیاده شو می فهمی بدو

کیفمو برداشتم و از ماشین پیاده شدم.

+خب؟

_اول باید از بین این درختای بلند و گلا رد بشیم.

+خب چرا؟

_بیا ارغوان

مثل اینکه قبلا اینجا اومده بود خیلی مطمئن از همه چی حرکت میکرد.

بعد از کلی پیاده روی.....

+اوف امیر خسته شدم..

_غر نزن بیا دیگه

+نمیتونم خیلی خسته شدم اخه کجا داریم میریم

_بیا ارغوان چیزی نمونده 

پوفی کشیدم و به راهم ادامه دادم.